اسم(Noun)
اسم کلمه ای است که برای نامیدن اشیا اشخاص و مکان استفاده میشود. ما برای شناختن آدم ها، موجودات و اشیا آنها را نامگذاری می کنیم و از روی اسم میتوانیم آنها را به راحتی تشخیص بدهیم.
Hadi is a strong man
مثلا: هادی یک مرد قوی است.
Obama is the USA president
مثلا: اوباما ریس جمهور آمریکا است.
در مثال بالا ما اشاره کردیم به هادی که یک مرد قوی است. و در مثال دوم گفتیم که اوباما رئیس جمهور آمریکا است. در اینجا ما از روی اسم تشخیص دادیم که در مورد چه فردی ( هادی ،اوباما و آمریکا) با چه مشخصات صحبت میکنیم.
انواع اسم
اسم ها به هفت دسته مهم تقسیم میشوند.
اسم نسبتی(Relative Noun)
اسم های هستند که برای نامیدن و تشخیص اشیا، مکانها و اشخاص استفاده میشوند. یعنی ما یک اسم را به یک فرد یا شی و یا مکان نسبت میدهیم و از روی همین اسم فرد، شی و یا مکان را میشناسیم.
My name is Sohrab
مثلا: نام من سهراب است.
Africa is a populous continent
مثلا: آفریقا یک قاره پر جمعیت است
ما در مثال های بالا به اسم هایی اشاره کردیم که نسبت دادیم به انسان ( سهراب ) و مکان ( آفریقا )
اسم عام(Common Noun)
اسم های هستند که برای نامیدن اشیا یا اشخاص بصورت عموم استفاده میشوند. این نوع اسم برای مکان، اشیا و اشخاصی که تعداد بیشماری از آن وجود دارد و چون همه مشابه هستند، یک اسم عمومی برای تشخیص شان استفاده میکنیم.
School is a good place for learning
مثلا: مدرسه جای خوبی برای یادگیری است.
Happy teacher day
مثلا: روز معلم مبارک
در مثال های بالا ما دو اسم عمومی را ذکر کردیم که تعداد زیادی از آن در محیط وجود دارد. مثلا مدرسه های زیادی در دنیا وجود دارد و در همه دنیا برای عین هدف استفاده میشود. و در مثال دوم معلم که یک اسم عمومی است و تعداد بی شماری معلم در دنیا وجود دارد.
اسم مفرد(Singular Noun)
اسم هایی هستند که برای نامیدن یک شی یا فرد خاصی استفاده میشوند و بصورت خاص اند. این اسم ها برای تشخیص فرد، یا مکان و یا شی که مشخص است (دختر ، پدر) استفاده میشود و فقط اشاره به همان فرد مکان یا شی دارد.
She is my daughter
مثلا: او دختر من است.
My father is a successful man
مثلا: پدر من فرد موفقی است
در مثال های بالا دو اسم مفرد را ذکر کردیم که به شکل فردی یاد میشوند مثلا دختر یک اسم مفرد است و همچنان پدر یک اسم مفرد است. این اسم ها زمانی جمع میشوند که به آنها پسوند (ها) را در آخر اضافه کنیم و این پسوند در زبان انگلیسی حرف (S) میباشد. مثلا در فارسی پدر= پدر ها و در انگلیسی father= fathers میباشند.
اسم جمع(Plural Noun)
اسم هایی هستند که برای نامیدن اشیا یا اشخاص بصورت جمعی بکار میروند. یعنی اینکه ما یک گروهی مشابهی از اشیا، افراد و مکان را به یک اسم جمعی نامگذاری میکنیم که اعضای شامل این گروه اسمی همه مشابه همدیگر هستند.
I bought some apples
مثال: من مقداری سیب خریدم
I saw a herd of sheep
مثال: من یک گله گوسفند دیدم
در مثال های بالا به دو اسم به شکل گروهی اشاره کردیم که به رنگ قرمز نشان گذاری شدند و گروه آنها را به رنگ آبی نشان گذاری کردیم. یعنی کلمات (مقداری و گله) گروه هستند و (سیب و گوسفند) اسم هستند.
اسم قابل شمارش(Countable Noun)
اسم هایی هستند که قابل شمارش هستند و ما میتوانیم آنها را عدداً بشماریم مثلا یک ،دو، سه…
He bought one airplane
مثال: او یک هواپیما خرید
I have ten cars
مثال: من ده تا ماشین دارم
در بالا ما به اسم های قابل شمارش (ماشین و هواپیما) اشاره کردیم که به راحتی قابل شمارش اند.
اسم غیرقابل شمارش(Uncountable Noun)
اسم هایی هستند که قابل شمارش بصورت عدد نیستند و مقدار شان را نمیتوانیم با عدد شمارش کنیم بلکه با کمیت سنج های دیگری مثل: کیلوگرام، لیتر و غیره میشماریم
She bought ten kg sugar
مثال: او ده کیلوگرم شکرخرید
He drinks ten liter of water everyday
مثال: او روزی ده لیتر آب مینوشد
در مثال های ذکر شده در بالا ما به دو اسم غیر قابل شمارش( شکر، آب) به رنگ قرمز اشاره نمودیم و واحد شمارش غیر عددی آنها( کیلوگرم و لیتر) را نیز به رنگ آبی ذکر کردیم
اسم انتزاعی(Abstract Noun)
اسم شی، شخص یا مکانی که توسط حواس پنجگانه انسان قابل لمس نباشد و ذهناً توسط حس ششم یا حس قلبی ما قابل لمس است و ظاهراً نمیتوان آن را با دست لمس و یا با چشم دید، اسم انتزاعی نامیده میشود.
Love is a strong emotion
مثال: عشق احساس قوی است.
Respect is the best sign of humanity
مثال: احترام بهترین نشانه انسانیت است
از مثال های بالا به صراحت معلوم میشود که اسم های انتزاعی( ساخته ذهن) مثلا(عشق و احترام) قابل دید و قابل لمس نیستند و ما فقط توسط ذهن خود تصورشان میکنیم و حس میکنیم.